حضرت آیتالله العظمی خامنهای در جلسه درس خارج فقه امروز (89/10/7) در ذیل بحثِ موارد استثناء از حكم حرمت غیبت، در پاسخ به سؤالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذكر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن، به نكات مهمی در تبیین احكام آن اشاره فرمودند.
به گزارش رجانیوز، این بخش از بیانات رهبر انقلاب كه مستقیماً متوجه برخی تندرویها در میان رسانهها و نویسندگان جریان ارزشگرا است، باید بهعنوان یك اصل و راهبرد اصلی رسانهای مورد توجه قرار گیرد. رهبر انقلاب، در بیانات خود علاوه بر یادآوری خودداری از غیبت و افترا به افراد، اصل "حسن ظن" را مورد تأكید قرار دادهاند و حتی در مورد افراد و جریانهای منحرف و سران آنها نیز تصریح میكنند كه نباید غیبت آنها را كرد و به آنها تهمت زد، چرا كه اظهارات آشكار زیادی برای نقد دارند.
این راهبرد اصلی رسانهای در حالی از سوی حضرت آیتالله خامنهای برای معتقدین و ملتزمین به ولیفقیه بیان شده كه در جریان حوادث یك سال گذشته، برخی افراد خود را مجاز دانستند اخبار و تحلیلهای تأیید نشده فراوانی را منتشر كنند و فضای بدبینی و تهمت را تشدید كنند.
نظر به اهمیت بحث، این بخش از بیانات معظمله به نقل از پایگاه حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در اختیار علاقمندان قرار میگیرد:
اینى كه اصلاً این كار [غیبت] جایز است یا جایز نیست ولو به قصد اصلاح باشد، این را نمیشود به طور مطلق یك چنین چیزى را پابند شد؛ كه ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح كنیم، پس زیدى را، عمروى را یا یك جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت كنیم؛ حالا آن كسانى كه این كارها را میكنند، خیلى اوقات به غیبت هم اكتفاء نمیكنند؛ خب، ملاحظه میكنید دیگر. گاهى چیزهائى را مىآورند كه معلوم نیست حدِّ غیبت(1) بر او صادق باشد؛ شاید مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمیشود این را گفت كه اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراین این جایز است براى او، نه؛ موارد استثناء همان مواردى است كه [در كتب فقهی] ذكر شده است.
منتها باید این موارد صدق كند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یكى از چیزهائى كه ما همهمان [باید توجه كنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم كه توجه بكنند این است كه: به صرف توهم این كه حالا این كار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به ذهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حكم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن كاغذ است، كتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همهى اینها میشود؛ یعنى ملاك استماع در اینها وجود دارد مسلّماً. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است كه ما در بحث استماع این را تأكید كردیم و عرض كردیم.
خب، دوربین هم همین جور است. فرض كنید كه اگر چنانچه انسان یك خطائى را از كسى دید، این را رفت با دوربین ثبت كرد، بعد آمد یك جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میكند؟ یعنى بایستى واقعاً به اینها توجه كرد. محیط را باید محیط اخلاقى كرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بكنیم، این اصلاح فقط به این نیست كه انسان از افراد غیبت بكند. راههاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میكنم. فضلاً(2) از تهمت و افتراء و اینها.
بنده یك وقتى به یك مناسبتى در یك صحبت عمومى عرض كردم به مردم كه قرآن كریم میفرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»؛(3) یعنی وقتى افك(4) را شنیدید چرا به همدیگر حسنظن نداشتید؟ یعنى از اول رد كنید افك را. [اگر] آمدند به یك نفرى تهمت زدند، یك چیزى را گفتند - حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت - چرا قبول میكنید؟ ببینید این كلمهى لولاى تحذیریه در قرآن و در كلام عرب خیلى معناى وسیعى دارد، فقط معنایش «چرا» نیست، كه ما بگوئیم چرا این كار را نكردى. چراى با تأكید است. یعنى آه، واى، چرا؛ معناى «لولا» این است؛ تحذیریه است. {چرا} «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم [خیراً]»؛ یعنی چرا به هم ظن نیك ندارید، چرا به هم حسنظن ندارید. تا فوراً كسى آمد، شما بگوئید بله، احتمال درستىاش هم اگر بود، آدم به صورت یقین آن را بداند و نقل بكند. این درست نیست، این ممنوع است. این چیزى كه امروز مورد ابتلاست در جامعهى ما، از همان چیزهائى است كه بایست از همین ادلهى غیبت بفهمیم كه درست نیست؛ این وضعى كه وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشكار وجود دارد كه انسان اگر ذكر آنها را بكند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بكند. بله مسلّم است، امروز یك جریان صحیح و حقّى در جامعهى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد كه به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب كنند، انقلاب را منحرف كنند؛ در این شكى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد كه انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد كه غیبت اینها را بكند. حرف آشكار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشكار را بیان بكنند، تبیین بكنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازى به غیبت كردن نیست كه آدم بگوید حالا ما براى اصلاح مثلاً غیبت میكنیم.
بنابراین به نظر من همین ادلهاى كه در باب غیبت خواندیم، این تمام المراد را به ما نشان میدهد؛ یعنى واقعاً همانى كه باید بفهمیم از شرع مقدس همین را انسان میفهمد و تشخیص میدهد. باید بر طبق همین هم عمل كرد.
|
متن دلخواه شما
|
|