روحم غرق شده ی عمیق ترین اقیانوس های باور توست
و جسمم افتاده در خویشتن خویش تنهایی را فرو بلعیده در مقدس ترین
بیابانهای دنیا میداند که شاید روزی معصومیتی عظیم را در خود به
خاک سپرد
و خوب میدانم خاک عصمت تنهایی آب را درک نکرده بر باد داد
گر چه باد هم نتوانست بر دوش کشد سنگینی باور آن را.
و من هیچ ندانستم که این آخرین برگی بود که از احساس درخت افتاد
در پاییز تنهایی دستانت...
|
متن دلخواه شما
|
|