این چندمین نامه ست بابا می نویسم ؟
هر چند یادت نیست... اما می نویسم
دیروز هم برگشت خورده نامه هایم
من با امید این نامه ها را می نویسم
امروز با سارا کمی دعوایمان شد
از قهرها،از آشتی ها مینویسم
خانم معلم نمره عالی به من داد
او گفت: من با عشق انشا می نویسم!
مادر برایم قصه ای از کربلا گفت
در نامه ام عین همان را مینویسم
او از تحمل گفت،از یاسی سه ساله
از تشنگی،از صبر ،دریا مینویسم
از دختری کوچک که نامش هم رقیه است
از بی وفــــــایی های دنیا مینویسم !
بابا! دلم ابری است... میل گریه دارد
دلـــتنگی ام را از همین جا می نویسم...
این نامه را هم پست خواهم کرد امروز
امــــــــا برایت باز فردا می نویسم ....!
|
متن دلخواه شما
|
|