عرض شود كه رفتم كتاب" مادر كافي "رو گرفتم.....هنوز نخوندمش....اما به نظر كتاب خوبيه....يه كم از مقدمه اش رو خوندم تا حالا....
ديگه اينكه شب جمعه هم خونه پدرشوهري اينا بوديم.....ايييي بد نيود.....اما من ترجيح ميدادم بخوابم!!!....
راستش تازگيا خيلي دلم ميخواد بخوابم.....يه خواب سير از اونا كه بيدارشي ندوني صوبه يا شب .....و عجله هم واسه بيرون اومدن از تخت نداشته باشي......آيييي دلم اونطور خوابي ميخواد كه نگو......
بعدم كه دلم برف ميخواد كه يه آدم برفي حسابي بسازيم....
پ.ن.: يه سوالي از دوستايي كه كلاس اولي دارن....طرح توصيفي امتحان كه نداره....داره؟؟؟....اون روز خواهرشوهرم ميگفت كه امتحان هم دارن...البته بچه خودش بزرگتره و تو اين طرح نبوده....اما تا جايي كه ميدونم امتحان ندارن.....منو به شك انداخته؟؟؟....لطفا راهنمايي پليز...
مطلب ادامه هم داره راستي....
|
متن دلخواه شما
|
|