یک خبر : در جلسهی 521 شورای فرهنگ عمومی کشور كه 22 دی سال 88برگزار شد . نهم دیماه با عنوان « روز پیوند عاشورایی امام و امت » در تقویم رسمی کشور ثبت گردید .
یک نظر : در نهم دی ماه 88 امت عاشورایی خواستار محاکمه سران فتنه شدند . اما گفته می شود : « بارها به من گفتهاند چرا درباره سران فتنه اقدامی نمیكنید، باید به آنها بگویم كه یك سال پیش آنها را مجرم دانستم اما بارها در لفافه به شما گفتم كه یكسری مصالح نظام وجود دارد كه بنده هم تعیین كننده آن نیستم ...مصالح كلی نظام را رهبر انقلاب تشخیص داده و تعیین میكنند، ما همه سرباز او هستیم » ( آیت الله آملی لاریجانی )
باید گفت : سربازان حکم گلبول های سفید را در جامعه دارند ، وقتی طبیبی گفت " جامعه آلوده به میکروب است " سربازان باید بی محابا به میکروب های جامعه حمله کنند . می گویند : شاه "میکروب"ها مرده است و شاه قلی ها بی پدر شده اند و یتیم و در مانده. ، خیلی خب قبول و صد البته تسلیم ! و اما این سوال بی پاسخ می ماند که . چرا ،" یكسری مصالح نظام" شامل حال شاه میکروب ها می شود . اما دست از سر "شاه قلی"های یتیم در مانده برنمی دارد ؟ آیا محمد نوری زاد خطرناکتر از میر حسین موسویست ؟ و یا از کروبی ؟ نوری زاد را می شناسم از نزدیک و به هیچ عنوان هم قصدم دفاع از کارنامه 88 او نیست که به شکل خنده داری مردود شد در آن سال و ما متاسفیم از این بابت و اما باور بفرمائید اگر کل نشریات کشور را ، از « شرق » گرفته تا « کیهان » را و حتی مجله تایم را ، لوموند را ، واشنگتن پست را ، گاردین و اکونومیست را هم بدان ها اضافه کنید و همه را در اختیار محمد نوری زاد بگذارید و آن عزیز از دست رفته ، شب و روز بنیشیند و با قلم شیوای خود بر علیه جمهوری اسلامی ایران مطلب بنویسد ، کوچکترین ، تاکید می کنم کوچکترین گردی بر چهره « انقلاب نور » نخواهد نشست . فقر تئوری دارد نوری زاد. سوراخ دعا را گم کرده است نوری زاد ، بگذارید بیاید بیرون ، تا هوایی بخورد. هوای مصالح نظام را !
تا یادم نرفته ، این را هم بگویم ، ابراهیم یزدی هشتاد و چند ساله در زندان است و اخیرا در روی تخت بیمارستان ، حضرت ایشان از سال 1342 بر طبل « نهضت آزادی » می کوبد ، چند سال می شود ؟ 46 سال ! کم نیست ها ، و اما در عرض این همه سال ، خدا وکیلی توانسته است نهضت او یک پرنده را هم آزاد کند ! ، « نهضت آزادی » یک امت 70 میلیونی پیشکش ! گناه دارد ، آزادش کنید ، بگذارید یک دل سیر چشمانش را در حوضچه آمریکا بشورد ، صواب دارد !
نظر تکمیلی : آه خدای من ... گام به گام دارم لیبرال می شوم .
نظر خیلی تکمیلی : حضرات « بالا ترین » ، خانم و آقای « آینده » ، « جرس » های نازنین ! و امثالهم ، ما از قوه قضائیه انتقاد می کنیم ، نامه های تند و تیز برایشان می نویسیم ، لطفا قند تو دلتون آب نشود و به وجد نیائید از این همه گفتمان درون گروهی . چه ، سگ درگاه این قوه در این دنیای وانفسا ، شرف دارد به هزاران اعلامیه حقوق بشر شما ، که گفتارهای نیک دارید و اما چون به خلوت می رسید و حتی آشکارا در اقصی نقاط عالم با کردارهای کفتاری خود ، دمار از روزگار بشریت در می آورید . در نمی آورید ؟ بگم ... بگم ...
یک حدیث در گوش نهم دی : « در زمان خلیفه دوم ، استاندار مصر « عمر و عاص » بود . پسر عمر و عاص در گفت و گویی با یک جوان روستایی سیلی به صورت وی می زند . پدر آن جوان روستایی پیش عمر و عاص می رود و می گوید : باید قصاص کنی . پسر من کتک خورده و باید پسر تو هم کتک بخورد .
عمر و عاص اعتنایی نمی کند و آنها را بیرون می کند .
پدر و پسر روستایی به مدینه می آیند و در مسجد پیش خلیفه می روند و ماجرا را مطرح می کنند . خلیفه فورا نامه ای می نویسد تا عمر و عاص و پسرش بیایند . این ها را به مسجد می آورد و می گوید : این پسر دهاتی باید آن پسر استاندار را قصاص کند و خود استاندار هم باید تعزیر شود .
استاندار می گوید : من چرا باید تعزیر شوم ؟
خلیفه می گوید : برای اینکه به خاطر قدرت تو ، پسرت این کار را انجام داده است ».( مقام معظم رهبری ، حوزه اندیشه ، ش 2 ، س 77 )
نتیجه اخلاقی : حالا پیدا کنید ، پدر و پسر را !؟ در نه دی ، روز پیوند عاشورایی امام و امت !
|
متن دلخواه شما
|
|