یادم افتاد وقتی فیلم نجات سرباز رایان3
را میدیدم احساس کردم چقدر قوی روی ریزترین نکات از فیلمنامه گرفته تا
بازیگری و جلوه های ویژه کار شده به طوری که در یک صحنه حرکت تانک به واسطه
حرکت سنگ ریزه های زیر شنی تانک، آنقدر ملموس بود که مخاطب خودش را واقعا
زیر هجمه حمله یک دشمن جنایتکار احساس میکرد، طوری که یک لحظه فراموشت
میشد، جنگ مورد نظر در فیلمنامه سرباز رایان اصلا چه ربطی به این آدمها
داشته که حالا بخواهیم برای این سربازان دل هم بسوزانیم. آن لحظه بعد از
دیدن آن فیلم احساس کردم ای کاش فیلمسازان و مسئولان فرهنگی ما برای شانه
خالی کردن از زیر بار مسئولیتی که در قبال "یک دهه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
این ملت دارند" کمبود امکانات را بهانه قرار نمیدادند و به جای نشان دادن
زوایای مختلف این دفاع به جوانانی که به خاطر نبودنشان در آن دوران شاید
درک درستی از قضایای دهه شصت ندارند رو به سوی ساختن "دعوت "ها4
نمی آوردند.
تصاویری که جوزانی در این سریال خلق
کرد بسیار بدیع و عمیق و تاثیر گزار بود. و نشان داد هر چقدر هم که امکانات
فنی در کشور کم باشد در صورتی که دغدغه نشان دادن زوایای مختلف دهه دفاع
مقدس در متخصصین و مسئولین ما باشد ساخته شدن فیلمها و مجموعه های پرمخاطب و
موثر دور از دسترس نخواهد بود .
قصدم بزرگنمایی و یا تطهیر این
مجموعه از ایراد و اشکال نیست بکله نیت من تقدیر از کارگردان و مجوعه
همراهان وی است که بعد از مدتها صحنه هایی ملموس از دفاع کسانی را به تصویر
کشیدند که سالها عاشقانه و صادقانه از میهن و انقلاب اسلامیان دفاع کردند.
صحنه هایی که موجب شد دیشب قسمتی از آرزویی که به هنگام خواندن کتاب "گرای
270 درجه" 5 کرده بودم جامعه عمل بپوشد. چه بسا که تبدیل این
کتاب به یک فیلمانه و بعد ساخته شدن یک مجموعه از روی آن شاید بتواند تلخی
های جنگی که به ما تحمیل شد را به دور از گنگستر بازی ها و قدرت نمایی های
عجیب و غریبی که در بسیاری از فیلمهای به اصطلاح دفاع مقدس تا کنون دیده
ایم، بیشتر بنمایاند آنهم در این روزگاری که جوان ما غافل مانده به واسطه
اینکه کسی آن روزگار را برایش تشریح نکرده و فرماندهانِ ما که دچار نسیان
شده اند و گاها حب دنیا و مقام چشمشان را بروی خاطراتشان با حسن باقری ها
بسته است.
پانوشت:
1- نوشتم جنگی چون درصد بالایی از فیلمهایی
که به عنوان دفاع مقدس ساخته شده را لایق این نام نمیدونم ،اگه بگیم فیلم
جنگی به خاطر کاستی هاشون کمتر دلمون میسوزه!
2- شهید "حسن باقری" به قدری در تاریخ دفاع
مقدس ما مهجور مانده که کمتر کسی رو دیدم که وقتی اسمی از آزادسازی خرمشهر
به میون میاد از این شهید و مغز متفکر عملیتهای دفاعی ایران اسمی بیاره. و
دردناک تر اینکه بعد از قسمت قبل سریال که صحنه هایی از ایشون نشون داده
شد، کمتر کسی رو دیدم که به چهره یا لا اقل به اسم شناختی رو این فرمانده
بزرگ داشته باشه.روحش قرین رحمت.
3- نجان سرباز رایان ساخته استیون اسپیلبرگ
به سال 1999 که برنده 5 جایزه اسکار شده و به عنوان بهترین فیلم برگزیده
ژانر جنگی خانه فیلم امریکا شناخته شد.مهمترین تفاوت فیلم "نجات سرباز
رایان" با دیگر فیلمهای مرتبط با جنگ جهانی دوم تعلق مذهبی دادن به
آمریکایی ها است و اینکه در این فیلم روی اتحاد عمیق بین امریکا و یهود
تاکید میشود. مطلب مورد توجه در ساخت این فیلم نیز مانند دیگر استفاده های
ابزاری، درک عمیق و دقیق صهیونیست نسبت به رسانه هایی مانند سینما و سرمایه
گذاری کلان روی این رسانه برای دست یابی به اهداف بلند مدت آنها میباشد
4-من مخالف ساخته شدن فیلمهای اینچنینی نیستم
(البته منظورم اینه که مخالف اصل موضوع فیلم نیستم وگر نه این فیلم با
همین ساختار رو در کل مخالفم)مخالف توجیه هایی هستم که به واسطه اونها
سینمای دفاع مقدسمون به شدت رو به افول داشته. ای کاش دعوت فیلم میلانی یا
درخشنده بود. ای کاش...
5-کتاب "گرای 270 درجه" رو اگر نخوندید
بخونید که واقعا خوندن داره.